قالَ أمیرالمؤمنین علیهالسلام لاِءَصْحابِهِ: «إِنَّ الدُّنیا، خَدّاعَةٌ، صَرّاعَةٌ، مَکّارَةٌ، غَزّارَةٌ، سَحّارَةٌ، تَأْکُلُکُمْ بِأَضْراسِ الْحَنایا».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: «همانا دنیا بسیار فریبکار، حیلهگر، گولزن و جادوگر است و دنیا با دندانهاى مرگ شما را خواهد خورد».
ظاهرش زیبا، و باطن حیلهگر در خودش آرد بیندازد به سر
هیچ بویى از وفا و رحم نیست هیچ رنگى از حیا و شرم نیست
تیغ تیز آورده و لبخندِ مکر مىزند گردن به تیغ و بند مکر
آبْ شورست و کسى سیراب نیست قصهاش جز قصه یک خواب نیست
دل به بند روى زیبایش مبند بر مزاح تلخ ایامش مخند
ظاهرش با مهر و در دل صد جفا این جفاپیشه، کجا آرد وفا؟
خرمن عمرت بسوزاند دمى بىپناه و خستهجان، بىهمدمى
مىگذر از این گذرگاه فریب قصه حوّا و شیطان است و سیب
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «إِنَّکُمْ لَنْ تَسعَوا النّاسَ بِأمْوالِکُمْ، فسعوهم بِعَلاقَةِ الْوَجهِ و حُسنِ اللقاء».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: شما هرگز نمىتوانید مردم را بوسیله ثروت و مالى که در دست دارید، به خود متوجه سازید، پس آنان را بوسیله اخلاق و روش صحیح به خود نزدیک کنید.
مردمان همخانه در یک خانهاند جملگى ساکن به یک کاشانهاند
گر رضاى دوست خواهى خواست کرد با محبت گرم کن دلهاى سرد
مردمان تشنه همه بر جام مهر مهربانى عرضه کن زیر سپهر
عاقبت بر مال، فصل دى رسد گنج «خلق خوش» به پایان کى رسد؟
این یکى با بذل و بخشش بیشتر آن یکى را جان ز فکرش ریشتر
پس ز گنج خوى خوش انفاق کن اینچنین با مردمان میثاق کن
مردمان را جملگى با بذل مال کى توان خشنود سازى در کمال
مردمان با خوى خوش راضى شوند با رضایت پیش آن قاضى شوند
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «مَن عَتَبَ عَلى الزّمانِ طالَتْ مَعْتَبَتَهُ».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: کسى که به زمان خود خشمگین شود، ناراحتى او زیاد به طول خواهد انجامید.
خشم راه چاره هر درد نیست خشمناکى شیوه هر مرد نیست
مرد باید با تلاطمهاى دهر فکر خوش آرد به طوفانها، نه قهر
کشتى این زندگى بر آبهاست آبها همسایه غرقابهاست
ناخدایى، مرد، باید ساز کرد عقل را با صبر خود، دمساز کرد
خشم بر این روزگار پرفریب جز دوام غصّه کى سازد نصیب؟
تا قیامت گر به خشم آوا کنى کى گره از این گرهها وا کنى؟
پس لجام خشم خود در دست گیر تا نگردد روبَه سختى چو شیر
هیچ کس جز با تعقل مرد نیست شادمانى جز به صبر درد نیست
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «مُجالِسَةُ الاْءَشرارِ تُورِثُ سوءُ الظَّنِّ بِالاْءَخیارِ».
امیرالمؤمنین علیهالسلام که ایشان فرمودند: همنشینى با بدان، موجب بدبینى نسبت به نیکان است.
ماه را، چون ابر، زندانى کند تیرگى با شب گرانجانى کند
تو چو ماه و ابر، یار بدسرشت ماه را این ابر، گر دربر گرفت
مىکند خاموش شمع بینشش مىرود در خواب خطّ رویشش
خوبها را زشت مىبیند همه از بدى هرگز ندارد واهمه
خارها در چشم او گُل مىرسند کجرویها خوش به منزل مىرسند
تیرگى در چشم او عادى شده اندُه، خوبان بر او شادى شده
تو گُلى با خار همپایه نهاى با شب اى خورشید، همخانه نهاى
چون که با نیکان نشینى از سرشت باز گردد بر تو درهاى بهشت
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «بِئْسَ الزّادُ إِلَى المَعادِ، أَلْعُدوانُ عَلَى الْعِبادِ».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: دشمنى کردن با بندگان خدا، بدتری توشهاى براى روز قیامت است.
بندگان هریک عزیزان خدا دوست دارد هریکى را او جدا
هریکى رنگى و بویى پیش او هم فقیر و هم غنى درویش او
عزّتى دارند بىحدّ و حصار پیش آن یکتا خدا و کردگار
دشمنى با این عزیزان جاهلىست بهره دریاى آن بىساحلىست
آب در هاون نباید کوفت مرد عاقلى، این دشمنى هرگز نکرد
دشمنى جز آتشى در سینه نیست جاى نیکىهاست، جاى کینه نیست
آتشى در خرمن خود مىزند تار مرگى بر تن خود مىتَنَد
توشهاى گر خواهى آوردن به بر دشمنى هرگز به آن وادى مَبَر
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «قیمَةُ کُلُّ امْرِءٍ ما یَحْسُنَهُ».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: ارزش هر انسانى بسته به اعمالى است که موجب نیکنامى او گردد.
ارزش دریا به حجم و عمق نیست ارزش انسان به عقل و حُمق نیست
ارزش دریا به مروارید اوست آن که دُرّش بیشتر، قدرش نکوست
ارزش بستان به گلهاى زیاد بوستانى بى گل رنگین مباد
در مثل دریاست جان آدمى ارزش انسان به وقت است و دمى
کار نیکش بیشتر باشد ز بد نیکنامى ماند از او تا ابد
نام نیک است آنچه ماند یادگار ورنه جز این هیچ ناید در شمار
ارزش هرکس به اعمالىست کان نیکنامش مىکند در این جهان
هرچه افزونتر شوى اى نیکنام پلهاى بالاتر آیى سوى بام
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «أَلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسانِهِ».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: مردم در زیر زبان خود مستور و مخفى هستند.» (مقصود این است که تا انسان سخن نگوید، قدر و اندازهاش معلوم نمىگردد).
هرکسى رازىست اندر پردهاى تا چه در این پردهها پروردهاى
راز چون بودن، توانها، عیبها با خدا بودن، نهانها، غیبها
این همه راز مگو روشن شود گر بیانت گل کند گلشن شود
این زبانسازىست پردهدار راز چون به گفت آید بگوید راز ساز
تا خموشى، هیچ کس آگاه نیست در پسِ این جان ناآگاه کیست
رازها گر فاش گردد راه نیست «لب گشوده» دلو جز در چاه نیست
هم زبان را در عنان خویش دار هم وجودت را به پاکى بیش دار
تا اگر راز ضمیرت شد عیان شرمسار خود نگردى در جهان
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «ما هَلَکَ اِمْرؤٌ عَرَفَ قَدْرَهُ».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: مردمانى که اندازه و ارزش خود را بدانند، هیچگاه از بین نخواهند رفت.
قدردان تو کسى جز خویش نیست جامه شاهى سزاوار تن درویش نیست
هرکسى هرجاست شأن اوست آن قدر خود مىدان که بس نیکوست آن
نه فراتر، نه فروتر، جاى خویش گر بقا خواهى از این عمر پریش
رودخانه چون فروتر شد نشست آبشارى شد، درون خود شکست
در شب معراج چون روحالامین همقدم شد با رسول آخرین
چون به اوج عرش آمد بازگشت چون نیارستى از آن منزل گذشت
گفت اگر آیم، بسوزد بال من برتر از قدر من است آمال من
پس فراتر از مقام خود نشد ماند و احمد، ره به جاى خویش بُرد
گوهر هجدهم:
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «أَلتَّدْبیرُ قَبلَ الْعَمَلِ یُؤْمِنُکَ مِنَ النَّدَمِ».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: پیش از این که کارى را شروع کنى، در اطراف آن نیک تأمّل کن، تا شما را از پشیمانى نگهدارى کند.
تا که ننشیند درون گِل عمل بعد از اندیشه کند عاقل عمل
گر گریزان از پشیمانیستى طالب فرداى نورانیستى
فکر را همسایه هر کار کن چشم دوراندیش را بیدار کن
درنگر پیرامُن هر کار نیک پس عمل آور پس از پندار نیک
پس شروع کن کار با فکر درست با توکّل بر خدا، ذکر درست
بعد از آن هرچه سرانجامش شود خوب یا بد، هرچه فرجامش شود
مىشوى از هر پشیمانى رها چون که شرط عقل آوردى بهجا
بعد از آن یابى چه زیبا رامشى در پس این کار خود، آرامشى
گوهر نوزدهم:
امیرالمؤمنین علیهالسلام : «مَنْ وَثَقَ بِالزَّمانِ صَرَعَ».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: هرکس به زمان خود اعتماد بورزد، به پشت به زمین خواهد افتاد.
زندگى میدان جنگ است و جَدَل نوش آن نیش است و ترک آن، عسل
بس حریفى ناجوانمردست او درپى افکندن مرد است او
تا که غافل گردى از او یک نفس حاصل عمرى بسازد او، عَبَس
پس مشو غافل، حریف دهر را تن به آرامش مده این نهر را
اعتمادى بر شب خوابش مکن آتشى تو، تکیه بر آبش مکن
همچو مارى خوش خط و خال است او یا که نیکو میوهاى کال است او
گر نخواهى بر زمین خاکت کند دور، از رضوان و افلاکت کند
خواب را از دیده غفلت بران تکیه بر این دهر را جایز مدان
گوهر بیستم:
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «خاطَرَ بِنَفْسِهِ مَنْ اسْتَغْنى».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: «کسى که خویشتن را بىنیاز دانست، خود را به مخاطره و هلاکت خواهند افکند».
از نیاز است گردش لیل و النهار کى بگردد مهر و مه در این مدار؟
بىنیاز این جهان تنها خداست خود، نیاز دیگران، رمز بقاست
بىنیازى در خور هر فرد نیست زیور ما جز نیاز و درد نیست
ما به هم محتاج و محتاج خدا دستگیر هم به منهاج خدا
احتیاج خلق بر هم زشت نیست بىنیاز از دیگران در دهر کیست؟
تو نیاز خویش از او مىطلب با دو دست خلق آید، لطف رب
هرکه خود را بىنیاز محض دید طعم تلخ بىمرادىها چشید
در خطر افتاد از کبر و غرور تا که خود را دید در عین عبور
چهل گوهر
مجموعه چهل حدیث از روایات نقل شده توسط حضرت عبدالعظیم حسنی رحمة الله
به نام خدا و با سلام
این چهل گوهر جزو احادیثی است که حضرت عبد العظیم حسنی که درود خدا بر او باد از امامان نقل کرده است. امیدوارم بخوانید و انشا الله استفاده کنید.(1)
عَنْ... محمدِ بن علىِ علیهالسلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! لا تَغَرَّنَّکَ النّاسُ مِنْ نَفْسِکَ، فانَّ الأمرَ یَصِلُ إِلَیْکَ دُونَهُمْ».
امام محمد باقر علیهالسلام: اى محمد بن مسلم! مردم تو را گول نزنند زیرا که مسئولیت کارهایت متوجه خودت است.
کى خورد عاقل فریب خلق را تا بپوشانند بر وى دلق را
خلق تعریف از چنان و چون کنند جامه عقل تو را بیرون کنند
خلق بالا مىبرندت همچو ماه بعد از آن چون یوسفت در قعر چاه
جایگاه خویش را معلوم کن فتنههاى خلق را معدوم کن
هرکسى آن مىبرد، کان کشته است کار تو بر غیر تو ننوشته است
هرکسى بارش به دوش خویش ماند نامه اعمال خود را خویش خواند
پس حذر کن از فریب مردمان قدر خود را قدر فعل خود بدان
ابر کردار تو گر بارانى است جز به مُلک تو نمىآید به دست
عَنْ... محمدِ بن علىِ علیهالسلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! و لا تَقْطَعْ النهارَ عَنْکَ کَذا وَ کَذا».
امام باقر علیهالسلام: اى محمد بن مسلم! ایام عمرت را به کارهاى بیهوده نگذران و روزهاى زندگى خود را به چون چرا به هدر نده.
باد گویى، زندگانى را، نهر است یک دم از آن جشن و دیگر دم قهر است
مىرود این باد ز گلزار عمر مىزند او، سکه به بازار عمر
نیک غنیمت شمر این وقت را تکیه بزن، شاه تویى، تخت را
وقت رسیدن به بدن نیست آن لنگر کشتى مفکن اى جوان
خواب مرو، موقع بیدارى است آب زمان در دل جان جارى است
هیچ به جز کار خدا نیک نیست عمر، یک و عشق، یک و او یکى است
مهلت امروز براى خداست عمر به بیگانه سپردن خطاست
«ما خَلَقْنَا الاِْنسُ و جِنَّ» و این جهان «یَعْبُدُونَ» خالق مُلک و مکان
عَنْ... محمدِ بن علىِ علیهالسلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! و لا تَقْطَعْ النهارَ عَنْکَ کَذا وَ کَذا فانّ معک من یحصى علیک».
امام باقر علیهالسلام: اى محمد بن مسلم! ایام عمرت را به کارهاى بیهوده نگذران، زیرا با تو افرادى هستند که کارهاى روزانه تو را احصاء مىکنند.
عمر رفت و من، به بند چون و چند صیدها صیاد گشت و من، به بند
نبدىّ چون و چرا آزاد نیست بیمناکى، شیوه فرهاد نیست
روز عمرست این، نه روز بىشمار لحظه لحظه با عبادت در شمار
آبِ بىجریان شود مرداب مرگ کو حیات و زندگى در آب مرگ
مرد باید، همچو رودى در خروش زندگى بخشد به جان صد خموش
همتى سازد شود پروانهاى گرد شمع ذکر حق، دیوانهاى
محتسبها بر دو دوشت، جایگیر در نوشتِ کارها، از خواب، سیر
تو معلم، محتسبها، درسگیر هرچه گویى، در نوشتن، بس دلیر
عَنْ... محمدِ بن على علیهالسلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! و لا تستصغرنّ حسنةً تَعْملُ بِها فِإِنّکَ تَراها حَیْثُ تَسُّرُکَ».
امام محمد باقر علیهالسلام: اى محمّد بن مسلم! اگر عمل نیکى را انجام دادى اگرچه کوچک باشد، حقیر مشمار.
کار نیکو را سبک دیدن، خطاست چون ثواب کارها، اندر قفاست
خیر را در اندک و بیشى مبین تو در آن تنها رضاى حق ببین
خیر را او نیک مىداند سزا پس رها کن، بر رضایش ده رضا
بنده را کارى به چون و چند نیست جز رضاى دوست او، خرسند نیست
کوچکش مشمار تا بینى که آن مىکند خشنود جان و آن جهان
چون نکویى مىکنى بر آب ده چشم سنجش را به کارت، خواب ده
ابر شو، باران بباران از کرم خاک شو در زیر پاى هر قدم
تا که سیراب از تو گردد تشنهکام تا نبارى، کى شوى شیرین به کام؟
عَنْ محمدِ بن علىِ علیهالسلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! و لا تستصغرنّ سیئةً تَعْملُ بها، فِإِنّکَ تَراها حَیْثُ تَسُؤکَ».
امام باقر علیهالسلام: اگر کار زشتى از تو صادر شد او را نیز کوچک ندان، زیرا که به شما خواهد رسید در وقتى که تو را بدحال خواهد ساخت.
شعلهاى کوچک بسوزد کشت را کوچکش مشمار، کار زشت را
اخگرى کافىست اندر نیستان تا بسوزد، جمله جلمه، بىامان
کار بد کوه است گر کاهى بُود ناله، جانسوز است گر آهى بود
این جهان کوه است و کار ما صدا چند چند آید صداها سوى ما
کار شیطان است، زیبا مىکند زشتها را چون که اغوا مىکند
عالم عقبى است چون آئینهاى انعکاس مهرها یا کینهاى
گر کمش دیدى تو کار زشت را مىرسد جایى که خواهى کشت را
تا درو سازى، در آن آتش زند باد اندوهى به جانت بردمد
عَنْ... محمدِ بن علىِ علیهالسلام أَنَّهُ قالَ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسلمٍ: «یا مُحمّد بن مسلمٍ! و أحسن فانّى لم أر شیئا قطّ طلبا و لاأسرع درکا من حسنةٍ محدثةٍ لذنبٍ قدیم».(علل الشرایع، باب النوادر العلل، حدیث 49)
امام باقر علیهالسلام: نیکى نما به درستى که من چیزى را ندیدم که انسانى را زودتر به مقصد رساند از عمل خوب جدیدى که در مقابل گناه کهنهاى انجام دهد.
کاروانى مىرود تا کوى دوست ما از او دوریم و او در روبروست
مرکبى رهوار باید، تیزرو هر نفس گامى نهد در سوى او
مرکب رهوار مؤمن نیکى است پر کشیدن از دل تاریکى است
نو به نو خیزى به جاى «کهنهشر» مىرساند هم به مقصد در سفر
پس گناهان را به نیکىها بشوى دولت خود را ز نیکىها بجوى
در میان کاروان زندگى خویش بود آن را که با بالندگى
دور سازد زشتها با خیرها دوست بگزیند به جاى غیرها
پس به جاى پاى، بالَش مىدهند با جمالى خوش، کمالش مىدهند
گوهر هفتم:
قالَ الرِّضا علیهالسلام : «أَلْمُؤْمِنُ الذَّی إِذا أَحْسَنَ اِسْتَبْشَرَ وَ إِذا أَساءَ إِسْتَغْفَرَ».
امام رضا علیهالسلام: مؤمن کسى است که هرگاه نیکى کند، از عمل خود خوشوقت گردد، و هرگاه از او عمل بدى سرزند، استغفار کند.
دست او ابرست و بارانش ثواب نى چون دستِ بخل در قحطى آب
بارش نیکى او بر دیگران مىکند خرسند جانش را جوان
چشمهاى دارد ز فیضِ لطفِ یار هم بنوشد هم بنوشاند، هزار
مىشود از کارهاى خیر مست دل بر این بازار بىفردا نبست
لیک چون آلوده گردد دامنش یا شرار غم فتد در خرمنش
دیده را جولانگه باران کند نالهها همچون عزاداران کند
تا خدایش درب رحمت وا کند جاى در آن منزل والا کند
پس چنین باشد صفات مؤمنان دست نیکى دست توبه در میان
گوهر هشتم:
قالَ الرِّضا علیهالسلام : «ألمسلم الّذى یسلّم المسملون من لسانه و یده».
امام رضا علیهالسلام: مسلمان کسى است که مسلمین از دست و زبان او در آسایش به سر برند.
در امان دار از زبان و دست خویش هان مکن جانهاى مردم را پریش
این زبان و دست بهر جنگ نیست بهر «مردمسوزى» و نیرنگ نیست
دست را باید به کار نیک زد راه دور وصل را نزدیک کرد
این زبان، مدح و ثناگوى خداست عافیت از بدزبانى برنخاست
بایدت با این زبان نغزگوى شاد سازى مردمان در گفتگوى
دست را باید که در کار آورى مهربانىها به بازار آورى
تا گره بگشایى از کار کسان یا که سنگ غم برآرى از میان
پس مسلمانى بر این اصل است راست آهى از دست و زبانت برنخاست
قالَ الرِّضا علیهالسلام : «لیس منّا من لم یأمن جاره بوائقه».
امام رضا علیهالسلام: از ما نیست آن کسى که همسایگان از شرور و فساد آن در امان نباشند.
هردو در یک سایه چون همسایهایم ساکنان یک زمین و خانهایم
زیر یک سایه به یک دیوار مرز ساکن یک جا به سایهزار مرز
چون نخواهى اهل خود آزار داد پس نشاید آن سوى دیوار داد
ساکن کندوى آن بهتر که خویش بر عسل دادن گمارد نه به نیش
چون عسل در خانه مىآرى به دست سهم همسایه نباشد، نیشِ دست
در امان دار از بدى همسایه را باعث رنجش مشو سرمایه را
از برادر بر غم تو زودتر نفع این سرمایه مىآید به بَر
نیست از پاکان چو آزار آورد زهر خود بر دیگران بار آورد
قالَ امیرالمؤمنین علیهالسلام : «لایَزالُ النّاسُ بخیرٍ ما تَفاوَتوا فإذا إِسْتَوُوا أَهْلَکُوا».
امیرالمؤمنین علیهالسلام: مردم همواره در خیر هستند تا آن وقت که با یکدیگر تفاوت داشته باشند، هرگاه با هم مساوى شدند، از بین خواهند رفت.
فرق با هم هر زمانى زشت نیست زشتى و زیبایى از یک کشت نیست
گر همه خلق جهان یکسان شوند روبهان همپایه شیران شوند
رمز خیر زندگى در فرقهاست فرقها سرمایهاى زان خداست
پنج انگشت هم اگر یکسان شود کار با این دست کى آسان شود؟
گر همه عطار یا افسر شوند غنچههاى ذوقها پرپر شوند
این یکى قفل و دگر نقش کلید هریکى در جاى خود کارى مفید
تا نباشد فرق، زیبایى کجاست؟ زشت و زیبا در کنار هم سزاست
پس چنان شو تا که فرقت با کسان در نکویى باشد و حُسن بیان
گوهر چهارم:
گوهر سوم:
گوهر دوم:
گوهر اول:
«خواب راحت»
هر پدر و مادری آرزو دارد کودکانش خوابی همراه با آرامش و شادی داشته باشند تا روزی با نشاط آغاز نمایند اگر خوب دقت کنیم خواب واقعاً بخشی از زندگی ماست. بله خواب واقعاً بخش بسیار مهمی از زندگی من و شماست. شاید در عمرمان یک سوم تا یک چهارم آن به خواب بگذرد.
اما به هنگام خواب، این روح و جان را باید به جانان سپرد تا در خواب از آن خدای بزرگ هم بیاموزد و هم با یاد او بیاساید. خواب آرام در تنهایی یافت نمی شود پس حقیقتاً خواب راحت با یاد خدا ضامن خوشبختی روزانه ی ماست بنابراین قبل از خواب می خوانیم:
1- سوره توحید (3 مرتبه)
2- آیت الکرسی (1 مرتبه)
3- تسبیح حضرت زهرا علیها السلام
توصیه قرآن به مادران باردار
دوران بارداری با همه فراز و فرودی که دارد، شیرین ترین و خاطره انگیزترین دوران زندگی مادر و در عین حال سرنوشت سازترین دوران حیات جنین به شمار می رود.
رژیم غذایى مناسب برای بانوان در طول حاملگى و دوران پس از آن (زایمان و شیردهی) باتوجه به تغییرات جسمانى فراوانی که در سیستمهاى بدنى آنان شکل می گیرد، در سلامتی و تکامل جنین و حتی نسلهای پس از آن، نقشی بسزا ایفا می کند.
افزون بر تاکید فراوان دانش پزشکی بر اهمیت تغذیه صحیح مادران در این دوران حساس، دین و شریعت نیز نسبت به این مساله ساکت نبوده بلکه مراقبت ها و دستورالعملهای خاصی را تجویز نموده است.
چگونه استغفار کنیم؟
با استغفار، خود را معطر کنید تا بوی بد گناه شما را رسوا نکند، یک انسان گناهکار، بدبو است و قیامت بوی بد عدّهای ظهور میکند. آنها که معطرند و خوشبو هم برای خود راحتی آفریدهاند هم برای دیگران.
کلامی از علامه جوادی آملی
رجب ماه رحمت و استغفار از محضر حی داور است . برای آنکه شیوه طلب و آمرزش را بدانیم توجه شما عزیزان را به رهنمود های حضرت آیت الله جوادی آملی(دامت برکاته) جلب می نماییم .
استغفار برطرف کننده بوی بد گناه
فواید توبه و دعا برای تعجیل درفرج
اگر همه بندگان خدا اهل توبه نباشند؛ ولیکن بعضى از مؤمنین به تنهایى ــ که از اهل اخلاص و مودّت حقیقی مىباشند ــ علاوه بر دعا و توبه براى خود؛ برای دیگران نیز توبه انجام دهد، و دعا و طلب مغفرت از براى همه مؤمنین نماید، چنین دعا و توبهاى چند فایده دارد:
1- اگر چنین دعا و توبهاى موجب تعجیل در زمان فرج نشود که یک مرتبه وقت آن سر آمده و فرج واقع شود، در این صورت امید است که این نوع دعا و توبه وسیله تخفیف در طول زمان تأخیر شود، که اگر مثلا دوران آن صد سال بود؛ چند سالش کم شود.
2- هرگاه بعضى از دوستان از براى همه برادران دینى ــ از احیاء و اموات آنها ــ از گناهى که سبب تأخیر فرج شده است، توبه و طلب مغفرت نمودند، و با این حال دعا کردند، به مقتضاى آنچه خداوند وعده اجابت دعا به هر یک از بندگان ــ خصوصاً دعاى در حقّ غیر ــ فرموده، پس امید است که در اثر استجابت این دعا همه مؤمنین از براى توبه و دعا در امر فرج توفیق یابند، خصوصاً اگر در دعایش بر این وجه قید نماید که از خداوند طلب کند: آنچه وسیله تعجیل در فرج است میسّر و فراهم نماید .
پس توبه و دعای عموم مؤمنین یک وسیله فرج است، که این وسیله به مستجاب شدن دعاهاى او فراهم خواهد شد، و آنها هم موفّق به این دعا و توبه خواهند گردید.
3- فرد بواسطه این توبه و دعا چه از جانب خودش و چه از جانب برادران ایمانى خودش از جمله انصار و یاران آن حضرت(علیهالسلام) محسوب مىشود، ولو بر فرض آن که تأثیرى در تعجیل فرج ــ از عدم جهت اقدام دیگران ــ ننماید.
هیچ کس از فتنهها و فسادها و سختىها و امتحانات در زمان غیبت آن حضرت(علیهالسلام) نجات نمىیابد، مگر کسی که خداوند او را در اعتقاد به امامت ایشان ثابت قدم فرموده باشد، و او را در دعا براى تعجیل فرج موفق فرموده باشد.
و این مانند آن است که براى نصرت و یارى امام عدهاى به مجادله و جنگ با دشمنان مىروند و مغلوب مىشوند، در این صورت آنها حتماً از مجاهدین مىباشند و از انصار و یاران محسوبند، بلکه در این حالت مغلوبیّت از اجر و پاداش بزرگترى برخوردارند، خصوصاً در صورتى که عدد مجاهدین کمتر باشد، پس اجر و پاداش آنها به چندین برابر بیشتر و برتر از کسانی که از جهاد تخلف کردهاند؛ خواهد بود .
چون بر اساس آیات و روایات نصرت و یارى هر مظلومى خصوصاً وجود مبارک امام(علیهالسلام)؛ بر همه اهل ایمان و بر فرد فرد آنها واجب است که: به هر وسیلهاى که با آن یارى ممکن است؛ یارى کنند، و این وجوب با این کیفیت مانند وجوب نمازهاى روزانه؛ یقینى و قطعى است و بر فرد فرد از بندگان واجب است و به ترک بعضى، از بعض دیگر ــ در صورت قدرت ــ ساقط نمىشود، و ترک نمودن بعضى هم موجب ناقص و ضایع بودن فعل بعضى دیگر که بجا بیاورند؛ نمىشود .
و در چنین زمانى که فعلا مولا و امام ما مظلوم واقع شدهاند، بواسطه آن که حقّ الهى ایشان، از جهت طغیان ظالمین و اشرار و قلّت اعوان و انصار مغضوب گردید، و از این جهت غائب شدهاند، و معلوم شد که توبه و دعاهاى مؤمنین تأثیر در تعجیل در امر فرج ایشان دارد که یا یک مرتبه دوران غیبت سر آید یا تخفیف در آن حاصل شود، پس این یک نوع نصرتى است که مقدور همه بندگان هست، و اگر همگى این نوع نصرت و یارى را انجام مىدادند، رفع مظلومیّت از آن حضرت(علیهالسلام) مىشد.
چنانچه اگر همه بندگان مؤمن اتفاق در نصرت و یارى حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) مىکردند، ایشان مظلوم و مغلوب نمىشدند .
ولکن مادامى که این اتّفاق در توبه و دعا از همه بندگان واقع نشود، پس هر گاه عدّه اى از بندگان به این نوع توبه و دعا عمل نمایند، در واقع عمل به تکلیف واجب خود نموده، و در زمره انصار واقعى آن حضرت محسوب خواهند گردید، و هم از عقوبت ترک یارى مظلوم سالم خواهند ماند، که اگر خداوند در دنیا یا در آخرت کسانی که ترک یارى مظلوم و یارى امام(علیهالسلام) را کردهاند عذاب و عقوبت کند؛ بر حسب تمکّن حالشان، پس آنها از شرّ آن عذاب و عقوبت الهى در عافیت خواهند بود .
4- فرج و ظهور امام زمان(علیهالسلام) بر دو قسم است:
قسم اوّل: فرج و ظهور کلّى است، و آن فرج و ظهور موعود ایشان است بر وجهى که رفع شرّ جمیع اعداء از جمیع عالم مى فرمایند .
قسم دوّم: فرجهایى که نسبت به قسم اوّل جزئى هستند، و آن برطرف شدن بعضى از هموم و غموم از قلب امام است که این همّ و غم بواسطه غلبه دشمنان و شدت ظلم نسبت به بعضى از شیعیان است.
پس ممکن است که با دعاى جمعى از شیعیان و دوستان مخلص، خداوند این نوع هموم را، با هلاکت گروهى از دشمنان از قلب مبارکشان رفع بفرماید.
چنانچه در زمان حضرت رسول و حضرت امیرالمؤمنین(علیهماالسلام) خداوند به دست گروهى از مؤمنین که به جهاد مىرفتند؛ ظالمین و کفار را هلاک مىکرد .
5- این دعا از فرد فرد شیعیان و دوستان به عنوان موالات و مودّت نسبت به آن حضرت(علیهالسلام) خواهد بود، و بدین وسیله؛ دعا کننده یک درجه از حقّ مودّت ایشان را ــ که اداء آن بر بنابر آیه مبارکه «قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ اَجْراً الاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُربى»(1) واجب و لازم است ــ اداء نموده است .
و به این وسیله؛ مورد رحمتهاى مخصوص ایشان مانند، شفاعت و دعا و غیر آنها واقع خواهد شد، خصوصاً بر حسب مضمون آیه کریمه: «هَلْ جَزاءُ الاِْحْسانْ إلاّ الاِْحْسان»(2)، که به مقتضاى آن پاداش نمودن به هر احسان کننده، محبوب و مستحب و نیز مهم است، و امام(علیهالسلام) هم البته در عمل به کتاب الله و به مکارم اخلاق و همچنین در دعا نمودن در حقّ کسى از دیگران؛ اولى است و احسان ایشان نسبت به آن شخص درست است .
پس هر مؤمن که به دعا و طلب فرج نمودن از براى وجود مبارک آن حضرت(علیهالسلام) احسان نماید البته کمال امید است که به جزاء این احسان؛ مورد احسان ایشان واقع، و مثل همین احسان آن حضرت هم طلب فرج و خیر و رحمت براى او فرمایند، یا به نحو دیگر از افاضات دنیوى و اُخروى، که آشکارا و پنهان از طرف امام(علیهالسلام) به دیگران مىرسد؛ شامل او نیز شود .
6- چون وجود مبارک امام(علیهالسلام) نعمت عظماى الهى بر بندگان است، بواسطه آن که همه فیوضات دنیوى و اُخروى، ظاهرى و باطنى؛ به یمن وجود مبارک او و بوسیله محبّت و معرفت ایشان عطا مىشود، چنانچه در این آیه مبارکه: «ثمّ لَتُسْئَلُنّ یَومَئِذ عَنِ النَّعیمِ»،(3) «نعیم» به آن حضرت(علیهالسلام) و به ولایت ایشان تفسیر شده است.(4)
و همچنین در بعضى دیگر از آیات و روایت نیز «نعمت» به وجود مبارک امام(علیهالسلام) تفسیر شده، و شکر هر نعمتى علاوه بر آن که واجب است وسیله بقاء و دوام نعمت و نیز وسیله انتفاع از آثار و منافع آن، و وسیله تکمیل آثار نعمت مىباشد، چنانچه به این مطلب در این آیه شریفه «وَ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ»،(5) و نیز در روایات بسیارى تصریح شده است.
پس با دعاى در فرج حضرت صاحب الأمر(صلوات الله علیه) هم یک درجه از شکرگزارى نعمت وجود مبارکشان حاصل مىشود، و بنده به هر اندازه در آن سعى کند آثار و فیوضات وجود اقدسشان در حقّ دعا کننده بیشتر و تمامتر و کاملتر خواهد شد .
7- بر حسب آنچه از بعضى روایات ظاهر مىشود، از جمله روایتى است که حضرت صادق(علیهالسلام) فرمود: اگر شماها مانند بنى اسرائیل بر دعا و توبه براى فرج ما اجتماع نکنید، غیبت به طول خواهد انجامید.
و همچنین در توقیع مبارک بیان کردیم که حضرت فرمود:
اگر شیعیان هم عهد شوند و به آن عهدى که بر ذمّه آنها ثابت شده است ــ یعنى یارى و موالات ما اهل بیت ــ وفا کنند، به زودى سعادت ملاقات ما روزى آنها خواهد شد، و ما را از آنها مستور و پنهان نداشته؛ جز اعمال آنها که نزد ما مکروه است، و راضى به آن نیستیم.
هر گاه هر یک از مؤمنین در توبه و دعاى در فرج آن حضرت(علیهالسلام) سعى و اهتمام نماید ــ چون به وظیفه تکلیف خود در مقام نصرت و یارى و موالات با ایشان و اداء حقّ آن عالى شأن عمل نموده است ــ مورد الطاف خاص حضرت احدیّت و آن حضرت خواهد شد، و بدین وسیله از شرّ آن فتنهها و بلاها سالم خواهد ماند .
یعنى آنچه از بلاهاى دنیوى؛ غیر حتمى است از او دفع خواهد شد، بلکه در معرض آن هم واقع نخواهد شد، و آنچه حتمى است در آنها پس از اهل رضا و تسلیم خواهد شد، و به سبب آنها در فتنهها واقع نخواهد شد، و آنچه هم از فتنههاى اُخروى است، در هیچ حالى مبتلا نخواهد شد، پس با شدّت تاریکى راه هدایت براى اهل دنیا؛ براى او از خورشید هم روشنتر خواهد شد.
امام حسن عسکرى(علیهالسلام) در این مورد فرمود:
هیچ کس از فتنهها و فسادها و سختىها و امتحانات در زمان غیبت آن حضرت(علیهالسلام) نجات نمىیابد، مگر کسی که خداوند او را در اعتقاد به امامت ایشان ثابت قدم فرموده باشد، و او را در دعا براى تعجیل فرج موفق فرموده باشد.
8- از حدیث على بن مهزیار و نیز از توقیع مبارک استفاده مىشود که: هر گاه هر کدام از مؤمنین در امر توبه و دعاى در فرج آن حضرت(علیهالسلام) در حالتى که به وظایف و آداب آن عمل نمایند سعى و اهتمام نمایند، پس اگر ظاهراً آن فرج کلّى واقع نشود و لقاء منیرشان براى همه بندگان ظاهر نگردد، پس امید زیادى هست که بوسیله این توبه و دعا اگر مانعى در او هست رفع بشود، و براى خصوص این دعا کننده در خواب یا بیدارى زیارت جمال آن حضرت(علیهالسلام) میسّر شود، و به بعضى از الطاف خاصّه آن حضرت مقرون، و به بعضی فیوضات مخصوص ظاهرى و معنوى از معارف و حِکَم الهى از آن حضرت(علیهالسلام) بوسیله مکالمه با ایشان یا به نحو دیگر از افعال و احوالشان مستفیض شود، و براى بعضى از علماء ابرار یا صلحاء چنین حالاتى اتفاق افتاد، چنانچه شرح وقایع و حکایات آنها در بعضى از کتب بیان شده است.(6)
9- بنده مؤمن هرگاه فرج و ظهور امر آن حضرت(علیهالسلام) را از خداوند متعال طلب نماید، این دعا وسیلهاى براى تکمیل نور معرفت قلب او نسبت به آن حضرت(علیهالسلام)، و نیز به کمالات ایشان به اعلى مرتبهاى که از براى مؤمن معرفت داشتن به ایشان شایسته است؛ خواهد شد، و این معرفت و شناخت به آن کیفیّتى است که در حال ظهور ایشان به وجه کامل یا به کمتر از آن حاصل مىشود.
و نیز این دعا وسیلهاى از براى افتتاح ابواب اسرار و حقائق توحید و سایر معارف و حکمتها به سوى قلب او بر آن وجهى که در حال ظهور آن حضرت(علیهالسلام) به یمن وجود اقدسشان حاصل مىشود؛ و خواهد شد، و هم وسیلهاى براى مرتبهاى از اطمینان قلب و رفع خوف از دشمنان و از هر صاحب شرّى، و نیز فراغت حال از براى عبادت و بعضى از کیفیّات آسایش و سلامتى و راحتى جسمى و قلبى خواهد شد.
البتّه فوائد کلى و مهمى غیر از این فوائد نهگانه که ذکر شد؛ بر حسب آنچه از آیات و روایات استفاده مىشود خیلى زیاد است، و چه بسا شمار آن فواید و فضایل متجاوز از صد فائده و فضیلت مىشود؛ که در کتب به صورت مبسوط و مشروح بیان شده است .
بعد از شناخت این فواید مهم، سزاوار نیست که بنده مؤمن از آن غفلت کرده و مسامحه نماید، و از فیوضات کامل آن محروم بماند، بلکه در مضمون بعضى از ادعیهای که از آن حضرت(علیهالسلام) است آمده: از خداوند متعال چنین مسئلت نمائید که:
الهى! ما را یارى فرما که ذکر و یاد ایشان و صلوات بر ایشان و دعا در حقّ ایشان را فراموش نکنیم.
پینوشتها:
1- سوره شورى، 23 .
2- سوره الرحمن، 60.
3- ترجمه: سپس در آن روز از نعمتها مىپرسند. (سوره تکاثر، آیه 8) .
4- تفسیر نورالثقلین، ج5، ص662 .
5- ترجمه: اگر شکر نعمت بجاى آورید، هر آینه بر نعمت مىافزاییم.(سوره ابراهیم، 8)
6- براى اطلاع بیشتر در این زمینه به کتاب «نجم الثاقب» و «عبقرى الحسان» مراجعه شود .
برگرفته از شیوههاى یارى قائم آل محمد(علیهمالسلام)، مرحوم آیت الله میرزا محمدباقر فقیه ایمانى.
اخذ: تبیان