مقاله زیر از وبلاگwww.ravanshena30.mihanblog.com می باشد.
والدین ، هیچ گاه اطمینان ندارند که آیا به اجبار کودک را به مدرسه فرستادن کار درستی است یا نه؟ آنها به طور دقیق نمی دانند که آیا کودک ، واقعا احساس ضعف و بیماری کرده یا مثل بسیاری از کودکان که گاهی دلشان نمی خواهد به مدرسه بروند بهانه گیری می کند. در خانه هایی که مدرسه رفتن کودکشان به صورت مشکل در آمده صبحهای زود، مالامال از اشک و دعوا و سر و صداست. بعضی از کودکان صبح که از خواب بیدار می شوند، می گویند که به مدرسه نمی رویم و تعداد دیگرشان تمارض به دل درد و سردرد می کنند، یا با آه و ناله اعلام می کنند که حالشان خوب نیست. مهم نیست فرزندتان چگونه حالت اضطراب و نارضایتی خود را نشان می دهد، بلکه آنچه اهمیت دارد این است که شما با دلداری دادن ، اعتماد به نفس او را تقویت کنید؛ اما گاهی اوقات باید علایم فیزیکی را که باعث نشانه های بیماری فرزندتان می شود نادیده بگیرید و بهترین راه اصرار به اصل موضوع است که او باید به مدرسه برود. به نظر یکی از کارشناسان در این مواقع بهتر است بگویید: «عزیزم تو یک درجه هم تب نداری و چشمانت سرحال و شاداب است. مامان و بابا امروز کارهای مهمی دارند که باید انجام دهند. پس بهتر است به مدرسه بروی تا ما هم به کارهایمان برسیم.» با وجود این ، اگر به فرزندتان به دلیل این که واقعا بیمار است ، اجازه مدرسه رفتن را ندادید، او را مطمئن سازید که روز خوبی در خانه نخواهد داشت. او را در رختخوابش بخوابانید و در ساعات بعدی روز هم ، حتی اگر گفت حالش بهتر است ، اجازه بازی ندهید
برای تقسیم بر بیشتر اعداد طبیعی قاعده هایی وجود دارد. حتی برای برخی از اعداد بیشتر از سه قاعده به دست آمده است که می توان به کمک آن ها بخش پذیری اعداد را بررسی کرد و باقی مانده ه تقسیم آن ها را نیز تعیین نمود. البته در برخی موارد انجام عمل تقسیم، راحت تر از کاربرد قاعده به نظر می رسد. این به مقسوم و مقسوم علیه بستگی دارد. قاعده تقسیم بر اعداد طبیعی از 1 تا 15 در زیر آورده شده است.
قاعده تقسیم بر 1 :
همه ی اعداد بر یک بخش پذیر هستند.
قاعده تقسیم بر 2 :
در اداره های ما، بیکاری، کم کاری و رشوه خواری وجود دارد. معلوم است کسی که رشوه بخورد یا در اداره، کم کاری و بدکاری داشته باشد، درآمد او حرام است و دختر و پسر او در اثر لقمه حرام، دچار بیعفّتی می شوند و بدتر اینکه، بیعفّتی نزد آنان، تبدیل به ارزش می شود؛ با مسجد و معنویات سر و کار ندارند و روحانیت را خرافت می دانند، شبانه روز مشغول تلفن همراه خود هستند که برای برخی جوانان، خانه شیطان شده است.
هنگامى که فصل زمستان مىآید منادى ندا مىدهد: اى اهل قرآن! شب طولانى شد برای نماز خواندن شما، و روز کوتاه شد براى روزه گرفتن شما ...»
«وَ مِنَ اللَّیلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیلاً طَویلاً» (انسان،26) و بخشى از شب (را بپا خیز) و براى او سجده کن، و او را شب طولانى تسبیح گوى.
من که از کسالت و بی حوصلگی، جز خواب و خیال چیزی در شبهای بلند عمرم ذخیره نکرده ام به زودی که از دنیا کوچ می کنم به نگاههای حسرت آلودی خواهم پیوست که در شبهای یلدای زمین، به سوی عبادت کنندگان خیره شده است. ای کاش تو که مشغول نماز شبی یادم کنی که از لابلای ترکهای سنگ فرسوده ی قبرم به سوی جهانی می نگرم که از آن با دست تهی بیرون شده ام. حسرت نگاهم را ببین و اوج التماسم را درک کن و امشب، لحظه ای، تنها لحظه ای چشمهایت را بگشا، خدا را صدا بزن و بگو "خدایا بارالها، ببخش او را که نمی دانم کیست ! تنها دیده ام سنگ مزاری کهنه، زیر یک بوته ی خار گوشه ی قبرستان.
"ای که پنهان در تاریکی شب دست به دعا برداشته ای یاد کن از من که دستهایم از خاک گور انباشته است و برای دعا بر نمی خیزند. آن هنگام که چشمهایت اشک می ریزد یاد کن چشمهای مرا که پلکهایم به آن چسبیده و غبار لحد به آن سرمه کشیده است. چشمهای من لیاقت اشک ریختن برای خدا نداشت. تو به جای من اشک بریز و هدیه ای برای من بفرست. ای مجاهد شبهای بلند زمستانی، می دانی وقتی در قنوت وتر نمازت جمله ی «اللهم اغفر لفلانی ...» را به زبان می آوری چقدر با حسرت به دهان تو می نگرم. بلکه امشب نام مرا بگویی. هر چند اثری از نامم باقی نمانده است. امشب من به تو دو روایت از روایات سرور دو عالم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله درباره شب زنده داری هدیه می کنم تو هم اگر عمل کردی دعایت را به من هدیه فرما. روایت شده است: «هنگامى که فصل زمستان مىآید منادى ندا مىدهد: اى اهل قرآن! شب طولانى شد برای نماز خواندن شما، و روز کوتاه شد براى روزه گرفتن شما ...»(1)
محدث قمی در سال 1294 ه. ق (1254 ه. ش) در قم متولد شد. در سن بیست و دو سالگی به نجف رفت و شش سال آنجا ماند. پس از آن دوباره به ایران برگشت و تا آخر عمر، یعنی تا شصت و پنج سالگی در قم درس خواند و درس داد. پدرش محمدرضا، کاسبی متدین و آگاه به احکام دین مبین اسلام بود چنانکه مردم برای آگاهی از فروع فقهی و وظایف مذهبی خویش به ایشان رجوع می کردند .
جلد دوم مفاتیح الجنان
در 21 تیر 1387 آیتالله جوادی آملی، پیشنهاد نگارش جلد دوم از مفاتیحالجنان را ارایه کرد. او گفته است:
ما جلد دوّم مفاتیح الجنان را لازم داریم، ولی نوشته نشده است! مفاتیحالجنان یک جلد است خدا غریق رحمت کند محدّث قمی و سائرین را. این یک بخشهای عبادات و اذکار و زیارات و اینهاست. امّا دین تنها اینها نیست!
عبد شاکر آن انسانى است که با نعمت خدا معصیت نکند و با تکیه بر نعمت الهى، با امر و نهى حضرت او- که به مصلحت انسان تنظیم شده- به مخالفت با وجود مقدس پروردگار برنخیزد.
راستى چه جنایت بزرگ و سنگینى است که انسان نعمت الهى را که عبارت از تمام اعضا و جوارح انسانى و زمین و هوا و خوراک و پوشاک و تمام مواد مادى است صرف گناه و مخالفت با حضرت دوست که از باب کرم و لطف و عنایت این همه نعمت در اختیار آدمى گذارده بنماید!!
گناهکار براى گناه ابزارى جز نعمتهاى الهى در اختیار ندارد، کسى که مىخواهد به نامحرم نظر کند و راه خیانت به ناموس یک مملکت را به روى خود باز کند جز این نیست که باید از نعمت چشم و قدم و مال و شهوت براى رسیدن به امیال شیطانى و جهنمىاش مایه بگذارد.
کسى که مىخواهد از صداى حرام و آواز محرم و لهو و لعب و موسیقىهاى ایمان برانداز، لذّت ببرد جز این نیست که باید از گوش و مال که هر دو نعمت حقاند مایه بگذارد.
کسى که مىخواهد دروغ بگوید، تهمت بزند، استهزا کند، افترا ببندد و دو به هم زنى نماید، نفاق افکنى پیشه سازد، فحش بدهد، باطل بگوید، حق را ناحق کند، زورگویى کند، شهادت ناحق بدهد، جز این نیست که باید از نعمت زبان استفاده کند.
کسى که مىخواهد کار خلاف خدا انجام دهد، مگر نباید تمام هستى خود را براى افتادن در حرام به کار بگیرد؟!
نام شریف دهمین امام شیعیان حضرت امام هادی علیه السلام، علی است. در میان القاب فراوان آن امام، «هادی» شهرت بیشتری دارد. کنیه امام هادی علیه السلام ابوالحسن است. سال ولادت حضرت هادی 212 یا 214 هـ.ق است و محل ولادتش، جایی به نام صریا در نزدیکی مدینه .
پدر بزرگوار امام هادی، حضرت امام محمد جواد علیه السلام است و مادر بزرگوارش بانویی به نام سمانه مغربیه. از دوران کودکی امام هادی جز چند واقعه، چیزی در تاریخ ثبت نشده است. با شهادت امام جواد علیه السلام در سال 220 هـ.ق، حضرت هادی در سن هشت یا شش سالگی به امامت رسیدند.
اگر چه حضرت هادی 42 سال بیشتر عمر نکرد، اما دوران 34 ساله امامت او نسبت به دوران امامت برخی دیگر از ائمه علیهم السلام طولانیتر است. پدر بزرگوار امام هادی علیه السلام در مواردی به امامت فرزندش تصریح فرموده است. امام هادی بهدلیل قابلیت و لیاقت و عنایت الهی، از جایگاهی رفیع نزد خداوند برخوردار است.
امامت در کودکی و حاکمان معاصر
دوران امامت حضرت هادی علیه السلام همزمان بود با سلطهی شش تن از حاکمان عباسی، و همین موضوع، شرایط ویژهای را برای او ایجاد کرد. از طرفی امام می بایست در شرایط خفقان و ارعاب حکومت عباسی، به رسالت الهی خویش عمل کند که ارتباط با یاران و دوستان و هدایت آنان گوشهای از این رسالت مهّم محسوب میشد؛ و از طرفی به گونهای عمل کند که حساسیّت حاکمان عباسی برانگیخته نشود .
بر این اساس دوران سی و چهار ساله امامت امام هادی اگر چه طولانی است اما وی به علت محدودیتهای ایجادشده از ناحیه حاکمان عباسی، پیوسته در مراکز نظامی تحت نظر و مراقبت ویژه بود و کمتر امکان ارتباط علنی و آزاد با یارانش را داشت .
تبعید امام به سامراء ، یکی از از فشارهایی است که حکومت عباسی علیه وی اعمال کرده بود؛ و علت این که به امام هادی و نیز به فرزندش امام حسن عسکری علیه السلام عسکرین می گویند حضور اجباری و ناخواسته این دو بزرگوار در محلّههای نظامی و تحت مراقبت نیروهای امنیتی و دستگاه ستمپیشهی عباسی بوده است.
فضایل امام
در چنین وضعیتی، امام هادی علیه السلام به تناسب موقعیتهای مختلف مکانی و زمانی، گاهی با استفاده از نفوذ معنوی و تاثیر فوقالعاده نفسانی خویش صحنه هایی را برای اتمام حجت و تبیین حق و هدایت افراد به تماشا میگذاشتند.
درایت و بینش توحیدی و برخورد اصولی و حکیمانه امام در زمان حکومت عباسیان باعث شد که دقیقترین و عالیترین معارف توحیدی و اعتقادی برای جهان اسلام به یادگار بماند.
گذشته از پاسخ امام هادی علیه السلام به پرسشهای گوناگون مردم و نیز احتجاجات آن حضرت در زمینههای مختلف، زیارت معروف به جامعه کبیره که معرّفی و تبیین مقامات امامان معصوم علیهم السلام است نیز از سخنان ارزشمند بهجا مانده از آن امام بزرگوار است.
حضرت هادی همچون سایر امامان شیعه در دوران امامت خود نمونههای فراوانی از معجزات ، مکارم اخلاق، استجابت دعاها. کلمات و سخنان حکیمانه آموزنده و حیاتبخش در زمینه های متنوع را در تاریخ به ثبت رساندند.
همسر و فرزندان:
حضرت هادی علیه السلام حدود هجده سالگی یعنی تقریباَ در سال 230 هـ. ق با زنی به نام حدیث یا سوسن ازدواج کرد که ثمره این ازدواج امام حسن عسکری علیه السلام است.
فرزندان دیگر امام هادی عبارتند از: حسین، محمد، جعفر کذّاب و دختری به نام علیّه یا عایشه.
حضرت هادی علیه السلام برادری به نام موسی مبرقع دارد و نیز دو خواهر به نامهای فاطمه وامامه.
امام هادی سرانجام پس از 42 سال زندگی سراسر رحمت و برکت در سال 254 هـ. ق در سامراء توسط حاکمان ستمگر عباسی به شهادت رسید و در همان شهر به خاک سپرده شد.